سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۴۹۰

۱

بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم

قربان شوم تو را چه کنم بی تحملم

۲

یک ساغر شراب میسر اگر شود

در بزم روزگار ز اهل تجملم

۳

دزدیده هم نکرده فلک سوی من نظر

در روزگار، سرمهٔ چشم تغافلم

۴

در هر ظهور عشق ظهوری دگر کند

در شهر و کوچه ها سگ و در باغ بلبلم

۵

تا مرغ دل ز دانهٔ خالش طمع برید

نی در شکنج زلف نه در قید کاکلم

۶

از جا به هیچ باب سعیدا نرفته ام

چون خانه زاد صبر و مرید توکلم

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۶۰

نظرات