
سعیدا
شمارهٔ ۴۹۱
۱
حال من این است غیر حال ندانم
عاشقم و رسم قیل و قال ندانم
۲
ملک محبت کسی احاطه نکرده
مرتبه یادگیری عشق را کمال ندانم
۳
در دل من سبز شد درخت محبت
تا چه ثمر بخشد این نهال ندانم
۴
این همه رو زرد می کنند به دنیا
وه چه بلا شد به رنگ آل ندانم
۵
محمل ایام بس شتاب روان است
تا به کجا می کشد مآل ندانم
۶
زندگیم حلقه ای است بسته به زلفت
جز رخ و قد تو ماه و سال ندانم
۷
چون ز خدا می رسد «الست» به گوشم
غیر «بلی» من دگر مقال ندانم
۸
می شکند آنچه راست می کند از گل
بهر چه می سازد این کلال ندانم
۹
پای خرد جانب تو کند [و] زبون است
خود بنمایی دگر جمال ندانم
۱۰
در سر من شور طرفه ای است سعیدا
کیست نهان گشته در خیال ندانم
تصاویر و صوت

نظرات