
سعیدا
شمارهٔ ۴۹۵
۱
به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم
خیال چشم تو را روز و شب چه چاره کنم
۲
چو بحر و گوهر یکدانه گر به کف آیی
تو را کشم به میان، خویش را کناره کنم
۳
گذارم آن قدر ای چرخ، داغ بر سر داغ
که آفتاب و مه و اختر و ستاره کنم
۴
چه شد که کشت مرا امشب از جفا چون شمع
شبی دگر چو شود زندگی دوباره کنم
۵
به صد دلیل حسد می برند بدخواهان
شرر مثال اگر جا به سنگ خاره کنم
۶
عبادت صنمی می کنم که می داند
اگر به گوشهٔ [ابروی] دل اشاره کنم
۷
زیاده می شودم همچو گل پریشانی
اگر هزار گریبان خویش پاره کنم
۸
سیاه بختی ذاتی نمی رود از من
چو ماهتاب اگر کار صد ستاره کنم
۹
اگر نهند سعیدا میان تابوتم
ز شوخ چشمی خود خواب گاهواره کنم
تصاویر و صوت

نظرات