
سعیدا
شمارهٔ ۴۹۹
۱
با بتان من عشقبازی می کنم
عشق را من دلنوازی می کنم
۲
بی محبت هر که میرد کافر است
هست تا جان عشقبازی می کنم
۳
تا نیازی هست پیش او مرا
پیش غیرش بی نیازی می کنم
۴
گر برد بالا به پایش اوفتم
پست سازد سرفرازی می کنم
۵
دلق من از گریه تر شد خوب شد
خرقهٔ خود را نمازی می کنم
۶
در محبت چاره ای با آن که نیست
باز فکر چاره سازی می کنم
۷
ساحت میدان وسیع افتاده است
من سعیدا ترکتازی می کنم
تصاویر و صوت

نظرات