
سعیدا
شمارهٔ ۵۰۵
۱
از پریشانی نه سرگردان چو کاکل میشوم
غنچهام هرگه پریشان میشوم گل میشوم
۲
نیست در بیرحمیش حرفی، همین در کشتنم
او تحمل میکند من بیتحمل میشوم
۳
خار خشکم باغبانا آتشی بر من بزن
باد اگر دامن زند ز اهل تجمل میشوم
۴
گر نمایم [خار] در چشم عزیزان دور نیست
من که آخر خود چراغ صبحم و گل میشوم
۵
آه در دل، خاک بر سر، رو به صحرا میکنم
خوش به سامان میروم یار توکل میشوم
۶
از پریشانی سعیدا نیستم غمگین که من
غنچهام هرگه پریشان میشوم گل میشوم
تصاویر و صوت

نظرات