سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۵۰۵

۱

از پریشانی نه سرگردان چو کاکل می‌شوم

غنچه‌ام هرگه پریشان می‌شوم گل می‌شوم

۲

نیست در بی‌رحمیش حرفی، همین در کشتنم

او تحمل می‌کند من بی‌تحمل می‌شوم

۳

خار خشکم باغبانا آتشی بر من بزن

باد اگر دامن زند ز اهل تجمل می‌شوم

۴

گر نمایم [خار] در چشم عزیزان دور نیست

من که آخر خود چراغ صبحم و گل می‌شوم

۵

آه در دل، خاک بر سر، رو به صحرا می‌کنم

خوش به سامان می‌روم یار توکل می‌شوم

۶

از پریشانی سعیدا نیستم غمگین که من

غنچه‌ام هرگه پریشان می‌شوم گل می‌شوم

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۶۶

نظرات