
سعیدا
شمارهٔ ۵۱۲
۱
خرقه پوشانیم ما در قید عالم نیستیم
همچو شاهان جهان منت کشی هم نیستیم
۲
انس با دشمن چو شد دوری از او دل می گزد
می شویم آشفته آن روزی که بی غم نیستیم
۳
جام زرین گو نباشد کاسهٔ گل بهتر است
پادشاه عالم آبیم ما جم نیستیم
۴
خاکساری های ما تسخیر عالم کرده است
چون سلیمان در تلاش دیو [و] خاتم نیستیم
۵
می رود از دیده خون روزی که با دلدار خویش
چون دو چشم پاک بین سر بر سر هم نیستیم
۶
دلو را در چاه کردن جستجوی یوسف است
ورنه ما لب تشنهٔ حیوان و زمزم نیستیم
۷
جنس را با جنس الفت هاست از روز ازل
نیست آدم در جهان یا آن که آدم نیستیم
۸
گریه را ظاهر نمی سازیم در گلزار عشق
ما حریف شوخ چشمی های شبنم نیستیم
۹
دم زدن بیجاست از هستی سعیدا زان که ما
چون حبابی یک دمی هستیم و یک دم نیستیم
نظرات