
سعیدا
شمارهٔ ۵۲۷
۱
بیا به وادی بیداد تخت و چادر زن
به قتل هر دو جهان دست و آستین بر زن
۲
چو آفتاب، سر از مشرق امید برآر
گشای کاکل و طعنی به مشک و عنبر زن
۳
چو خضر در پی آب سیه چه می گردی
بیا به میکده جام شراب احمر زن
۴
مساز گردن خود خم به پیش کس به طمع
اگر دراز کنی دست خویش بر سر زن
۵
درون خانه اگر تنگ شد سعیدا دل
ز خود تهی شود و چون حلقه زود بر در زن
نظرات