
سعیدا
شمارهٔ ۵۲۸
۱
شده شرمسار به دوران تو پیمانهٔ حسن
نگهت مست می و چشم تو میخانهٔ حسن
۲
چه بهشتی است جمال تو که هر حلقهٔ زلف
شده در دیدهٔ عشاق پریخانهٔ حسن
۳
به تماشا رود و دیدهٔ بیدار شود
گوش در خواب اگر بشنود افسانهٔ حسن
۴
نیست با بلبل جان بلبل گل را نسبت
نیست پروانهٔ این شمع چو پروانهٔ حسن
۵
کرده ابروی تو از چین جبین نقش [و] نگار
عکس طاقی که به دل هاست ز کاشانهٔ حسن
۶
نیست جز خال رخ ماهوشان در دل ما
نشود سبز از این خاک بجز دانهٔ حسن
۷
خط و خال، چشم سیه، زلف پریشان حاضر
خاطر جمع ندیدیم بجز خانهٔ حسن
۸
آشنای دل دیوانه نگردد هرگز
مشرب هر که سعیدا شده بیگانهٔ حسن
تصاویر و صوت

نظرات