سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۵۳۵

۱

ای کرده وطن تن، به سوی جان سفری کن

از جان گذر و جانب جانان نظری کن

۲

بر خنجر و شمشیر زبان های فضولان

مانند کر از گوش تغافل، سپری کن

۳

تا منزل مقصود خودی راه درست است

برخیز و به جان منت از این رهگذری کن

۴

دارد خبری گر ز خرابات نگاهی

از بی خبری بی خبران را خبری کن

۵

خواهی ز جهان کام چو ابنای زمان شو

رو در پی دیو و دد و تسخیر پری کن

۶

در هر قدم از خویش نشان مان و بیاز باز

آن گاه به گم کرده رهان راهبری کن

۷

گر سیم بری سیمبری سیمبر آید

برخیز سعیدا و برو فکر زری کن

تصاویر و صوت

نظرات