
سعیدا
شمارهٔ ۵۵
۱
تا کجا رفتار دلجوی تو را دیده است آب
کز هوای جلوه ات بر خویش گردیده است آب
۲
می کند هر لحظه پیراهن قبا چرخ کبود
این قدر بیهوده بر گرداب پیچیده است آب
۳
ز دو جانب بسته دامن را به زنجیر کمر
از شتاب عمر بس دلسرد گردیده است آب
۴
دایماً در بحث کج با بحر میدان می کشد
راستی را از زبان موج نشنیده است آب
۵
جلوهٔ مستانه دریا را سعیدا شد نصیب
در پی آن نازنین از بسکه گردیده است آب
نظرات