سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۵۵۰

۱

رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگاه

می برد دل های ظلمت دیده را چشم سیاه

۲

همچو ساقی ای کرام الکاتبین بردار دست

نامه ام چون ساغر می شد لبالب از گناه

۳

دل عجایب طاق ابرویی نشیمن کرده است

می برد رشک و حسد ز این گوشهٔ من پادشاه

۴

باز با زاغ است دشمن، زاغ با زاغ است دوست

یار شد همرنگ یار و کهربا با همرنگ کاه

۵

پاس تسلیم و رضا آن کس تواند داشتن

پیش رو آیینه دارد تا به لب، دل پر ز آه

۶

از قدم تا فراق او طی کرد چشم عقل و گفت

طول شهر حسن خوش عمری است یک سال و دو ماه

۷

تاج، ترک و سکه، صبر و خطبه، ذکر و فکر دوست

پوست، تخت و خانه ویران و سعیدا پادشاه

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۲۸۵

نظرات