
سعیدا
شمارهٔ ۵۵۹
۱
نیست با کس اتحادم همچو کوه
در ازل وحدت نهادم همچو کوه
۲
گر شکستی یافت از من خاطری
[مومیایی] باز دادم همچو کوه
۳
بار سنگین غم عشق تو را
بر دل مسکین نهادم همچو کوه
۴
لحن صوت من ز آواز کسی است
ورنه بی او من جمادم همچو کوه
۵
خاطر صحرا گران از من نشد
گرچه بس سنگین نهادم همچو کوه
۶
سرنکردم خم سعیدا پیش کس
گرچه از پا اوفتادم همچو کوه
نظرات