سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۵۶۰

۱

عهد با بالابلندی بسته ای

دل به شوخی خودپسندی بسته ای

۲

کرده ای زین ابلقت را چون فلک

آفتابی بر سمندی بسته ای

۳

تنگ شکر را گشودی از لبت

بر سر هر حرف، قندی بسته ای

۴

وانمودی خویش را بیچون به خلق

خلق را با چون و چندی بسته ای

۵

کرده ای جا خال را در خاطرم

در دل آتش سپندی بسته ای

۶

نوش داروها در آن لب هست و لب

از برای دردمندی بسته ای

۷

کرده ای جا در خم ابروی یار

خانه بر طاق بلندی بسته ای

۸

داد از زلف فلک پیمای تو

عالمی را در کمندی بسته ای

۹

اوحدی خوش گفته ای بر روی یار

«بر گل از عنبر کمندی بسته ای»

۱۰

ای سعیدا عمر می خواهی و دل

بر دم اسب دوندی بسته ای

تصاویر و صوت

دیوان سعیدا نقشبندی یزدی به کوشش رضیه رضائی تفتی - رضیه رضائی تفتی - تصویر ۴۴۵

نظرات