سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۵۶۲

۱

ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ای

باز از روی کرم بنما جبین تازه ای

۲

جلوهٔ معشوق چون هر دم به رنگی دیگر است

می توان هر روز پیدا کرد دین تازه ای

۳

کس نمی داند جهان را چیست از تبدیل وقت

هر زمان این دست دارد آستین تازه ای

۴

می کند احیا به رنگی خاندان کفر را

هر نفس می افکند بر زلف، چین تازه ای

۵

روبرو با خلق گشتن طرفه کار مشکلی است

باید ای آیینه روی آهنین تازه ای

۶

دلنشین یاری خدا از عیب بنماید مگر

در مکان کهنه می خواهم مکین تازه ای

۷

فکرها کردم سعیدا در سخن تا یافتم

از برای گلشن معنی زمین تازه ای

تصاویر و صوت

نظرات