
سعیدا
شمارهٔ ۵۶۳
۱
نمی دانم تو خاکی آتشی یا باد یا آبی
فتاد از تاب، گردون و هنوز از حرص، بی تابی
۲
حقیقت پردهٔ ناموس خود دارد شریعت را
تو بی ناموس می خواهی که از معنی خبر یابی
۳
دمید از هر بن مویت اجل صبح قیامت را
نمی میری هنوز از بی حیایی زنده در خوابی
۴
هما را طعنه گردید استخوان جد و آبایت
هنوز ای بی هنر در موج خیز بحر انسابی
۵
سعیدا را فکند از پا خمار ای ساقیا برخیز
به یاد ساقی کوثر دمی آبی دمی آبی
نظرات