سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۷۳

۱

یار را از من چه می‌پرسی بپرس از دل کجاست

محفل لیلی ز مجنون پرس در محمل کجاست

۲

عالمی شد کشتهٔ شمشیر غم کو شاهدی

تا برآید از میان گوید به ما قاتل کجاست

۳

سیر دارم تا سحر امشب کنشت و کعبه را

تا چراغ بی‌ریا روشن در این محفل کجاست

۴

ای که صد گل می‌کنی هر لحظه در این بوستان

جز تو در زیر زمین یک دانه بی‌حاصل کجاست

۵

جنگ هفتاد و دو ملت بر سر راه است و بس

ورنه غیریت میان خلق در منزل کجاست

۶

نسبت سرو چمن با قامتش عین خطاست

قامت موزون او چون سرو پا در گل کجاست

۷

طرفه عالم‌هاست در انفس که در آفاق نیست

آنچه پنهان کرده در دل باغبان در گل کجاست

۸

ای که می‌گویی سعیدا را ز جان و دل گذر

جان فدایت باد لیکن عاشقان را دل کجاست

تصاویر و صوت

نظرات