سعیدا

سعیدا

شمارهٔ ۹۱

۱

هر شیوه ای که هست در این جا بجا خوش است

از گل صفا و رنگ ز بلبل نوا خوش است

۲

یک دم حضور را به جهانی نمی دهیم

عالم به کام ماست اگر وقت ما خوش است

۳

دلبر که یار شد مزه از عشق می رود

معشوق پرستیزه و ناآشنا خوش است

۴

دل موج خیز گریه و چشمم ز خون پر است

ساقی بیار باده صفا و هوا خوش است

۵

مجنون من زیاده جنون می کند ز پند

بی درد را کمان که به دردم دوا خوش است

۶

خوش دولتی است خدمت مردان راه عشق

نشنیده ای که سایهٔ بال هما خوش است؟

۷

بگذر ز کار عالم و بگذار با فلک

کاین خانهٔ نفاق به این کدخدا خوش است

۸

سلطان به حال خویش سعیدا گر خوش است

غمگین مشو که نیز به حالش گدا خوش است

تصاویر و صوت

نظرات