
سعیدا
شمارهٔ ۹۲
۱
از خس و خار حوادث قلب ما را کی صفاست
عقل تا در خانهٔ ما پیشوا و کدخداست
۲
بی فنا کی دیدهٔ باطن شود بینا به حق
نیستی گردی است کان در چشم هستی توتیاست
۳
هر که در چشم خلایق شد سبک در راه عشق
جذبهٔ مطلوب با او همچو کاه و کهرباست
۴
خسته ما به ز قند و گل نگردد ای طبیب
زان شکر لب، حرف تلخی یاد اگر داری دواست
۵
برنمی گردد کسی محروم از این در تا ابد
صاحب این خانه با بیگانگان هم آشناست
۶
گفت دل گر عاشقی محنت سرا را در بکوب
گفتمش طاقت ندارم گفت عشقت پس هواست
۷
شکرها دارد سعیدا از خدا در کارها
گرچه افتاده است دستش نارسا، طبعش رساست
تصاویر و صوت

نظرات