
سعیدا
شمارهٔ ۹۳
۱
باعث آمدن روح به ابدان، عشق است
سبب معرفت حضرت انسان عشق است
۲
آفتاب از نفس صبح محبت شد گرم
مرشد و پیشرو صاف ضمیران عشق است
۳
مصر را یوسف ما کرد به عالم مشهور
سبب گرمی بازار عزیزان عشق است
۴
ناشناسیم و در این خانه به عجز آمده ایم
منعمان راست سلام و به فقیران عشق است
۵
یار بگشود سر زلف شب یلدا را
ای جگرسوختگان شام غریبان عشق است
۶
هر که مرد است بجز عشق ندارد کاری
کسوت و کاسبی و پیشهٔ مردان عشق است
۷
کی گرفتار به زلف و خم کاکل می شد
چه کند کس به میان سلسله جنبان عشق است
۸
چه کنی گر نگذارند سعیدا آن جا
یار بی رحم، تو سودایی و دربان عشق است
نظرات