
سعیدا
شمارهٔ ۱۱۰
۱
چشمی که از او دو عالمش می بینم
روزش حیران و شب نمش می بینم
۲
خاصیت چرخ را گرفته چشمم
دایم به لباس ماتمش می بینم
نظرات