صفای اصفهانی

صفای اصفهانی

شمارهٔ ۷۳

۱

چنین شنیدم که لطفِ یزدان به رویِ جوینده در نبندد

دری که بگشاید از حقیقت بر اهلِ عرفان دگر نبندد

۲

چنین شنیدم که هر که شب‌ها نظر ز فیضِ سحر نبندد

مَلَک ز کارش گره گشاید؛ فلک به کینش کمر نبندد

۳

دلی که باشد به صبحْ خیزان، عجب نباشد اگر که هر دم

دعای خود را به کویِ جانان به بالِ مرغِ اثر نبندد

۴

اگر خیالش به دل بیاید سخن بگویم، چنان‌که طوطی

جمال آئینه تا نبیند، سخن نگوید، خبر نبندد

۵

برِ شهیدانِ کویِ عشقش به سرخ‌رویی عَلم نگردد

به رنگ لاله کسی که داغ غمش به لَخت جگر نبندد

۶

به زیردستان مکن تکبر؛ ادب نگهدار اگر ادیبی

که سربلندی و سرفرازی گذر بر آه سحر نبندد

۷

ز تیر آهِ چو ما فقیران، شود مشبک اگر که شب‌ها 

فلک بر انجم زره نپوشد؛ قمر ز هاله سپر نبندد

۸

«صفا» به رندی کجا تواند دم از بیانات عاشقی زد

هر آنکه نالد به نالهٔ نی، چو نی به هرجا کمر نبندد

تصاویر و صوت

دیوان اشعار حکیم صفای اصفهانی به کوشش احمد سهیلی خوانساری - حکیم صفای اصفهانی - تصویر ۲۵۲

نظرات

user_image
علی رئیسی
۱۴۰۲/۰۲/۰۹ - ۰۲:۳۴:۴۴
وزن شعر اشتباه درج شده وزن درست مفاعلاتن مفاعلاتن مفاعلاتن مفاعلاتن است