
صفی علیشاه
بخش ۱۰۵ - الرتق
۱
ز رتق آرم تو را شرحی بتمثال
بود او ز اصل وحدانیت اجمال
۲
بغیر از ماده مقصود از اصل
مرا نبود اگر دانی تو این فصل
۳
مسمی اوست بر عنصر هم اعظم
که بد مرتوق قبل از خالق عالم
۴
شد از بعد ظهور کل مخلوق
خود آنمرتوق مطلق جمله مفتوق
۵
تعینها عیان گشت آنچه لایق
بد اندر ذات مکنون الحقایق
۶
مراد از رتق اجمال نبات است
که قبل از غرس مکنون در نواه است
۷
دگر هر غیبتی و هر بطونی
از آن تعبیر باشد یا کمونی
۸
احدیت توان زو کرد تاویل
که پس در واحدیت یافت تفصیل
۹
ز شأن واحدیت پس در آیات
عیان شد خلقت ارض و سماوات
۱۰
غرض رتق است آن اصلی هر شیء
عیان زو گشت و مکنون بود دروی
نظرات