صفی علیشاه

صفی علیشاه

بخش ۲۸۸ - عبدالعفو

۱

بود عبدالعفوت در جنایات

همانا واسطه کل خطیئات

۲

نبیند هیچ در جائی جنایت

مگر او را کند عفو از عنایت

۳

چنین دیدم که در ایام سابق

ز دنیا رفت مردی ناموافق

۴

چو سنجیدند اعمالش ز هر سو

تهی بد نامه‌اش ز اعمال نیکو

۵

جز این کو بود مردی بامیاسر

بسی می‌کرد عفو از کل معسر

۶

غلامانرا سپردی بی زدستان

که بنمایند عفو از تنگدستان

۷

ملایک را خطاب آمد ز خالق

که من اولی بعفوم از خلایق

۸

من از وی کرده بودم عفوز آن پیش

که عفو از وی شود صادر بدرویش

۹

نمودم عفو و از بهر نجاتش

بدل کرد بخوبی سیئاتش

۱۰

گذشت او کرد از چون خود گدائی

زوی چون نگذرد کامل غنائی

تصاویر و صوت

نظرات