
صفی علیشاه
بخش ۲۹۱ - عبدذی اجلال و الاکرام
۱
بیان ما ز عبد ذوالجلال است
که اعلی و اجل در هر کمال است
۲
اجل و اکرامش حق کرد و جا داشت
که بر جیا آنچه جز حق بود بگذاشت
۳
باوصاف الهی متصف شد
بدل شمس جلالش منکشف شد
۴
چنان کاسمای او باشد معلا
ز توصیف و تنزه نزد دانا
۵
هم اینسانند ارباب سرائر
که اسماء را شدند آنها مظاهر
۶
نه بیند دشمنی او را برؤیت
مگر کز وی بدل گیرد مهابت
۷
گرامی دارد او هم متقین را
نماید خوار و پست اعدادی دین را
۸
ز هر وصفی که پنداری اجل است
دو عالم نزد اجلالش اقل است
نظرات