صفی علیشاه

صفی علیشاه

بخش ۳۵۴ - کلمه الحضره

۱

کلمه حضرت این خود بیخلاف است

که از قولش دو حرف نون و کافست

۲

کلمه حضرت از بحر ارادت

همانا جنبشی باشد بعادت

۳

کلمه حضرت اینحرف از حق آمد

که از بحر الاراده مشتق آمد

۴

ز حرف کن نه این لفظ است مقصود

که باشد معنی اوباش یا بود

۵

بودآن معنیی کاندر بیانی

کنند ادراک اهل هر زبانی

۶

مراد از آب این باء و الف نیست

بدان مفهوم کل راز آب کان چیست

۷

کلمه پس نه حرف کاف و نونست

که فعل حضرت بی‌چند و چونست

۸

بود معنی کن ایجاد کونش

اراده بر شئون لون لونش

۹

باینمعنی که خود را خواست ظاهر

رخ اندر آینه آراست ظاهر

۱۰

اراده پس خود آن آراستن بود

ظهور خویشتن را خواستن بود

۱۱

اراده یافت صورت کاف و نون شد

کلمه حضرت اظهار از کمون شد

۱۲

هر آن شیئی که بینی در مکانی

بشرح کاف و نون داد زبانی

تصاویر و صوت

نظرات