
صفی علیشاه
شمارهٔ ۲
۱
شستند بمی خرقه آلوده ما را
کردند منزه ز دغل دوده ما را
۲
بشکست و فرو کوفت چو در هاون تسلیم
بر باد فنا داد فلک سوده ما را
۳
بود از کرم پیر خرابات اگر داد
صد گونه عطا خدمت بیهوده ما را
۴
ای شیخ مبر وقت خود از وعده معدوم
در میکده بین نعمت موجوده ما را
۵
رفتیم تهی دست بمیخانه که کردند
پیمودهتر این ساغر بیموده ما را
۶
افزود بما پیر مغان زاهد اگر کاست
هرگز نتوان کاستن افزوده ما را
۷
میگفت صفی بر در میخانه که از عشق
معمار ازل ریخته شالوده ما را
تصاویر و صوت

نظرات