صفی علیشاه

صفی علیشاه

شمارهٔ ۲۵

۱

رفت دلدار و غمش در دل غمخوار بماند

و ز قفایش نگران دیده خونبار بماند

۲

بشفاخانه لعل تو رسید ار چه و لیک

دل ز چشمت اثری داشت که بیمار بماند

۳

آن امیدی که بخوابت نگرد دیده نداشت

ور شبی داشت هم از چشم تو بیدار بماند

۴

جان ما گرچه بمقدار بهای تو نبود

بر سر دست گرفتیم و خریدار بماند

۵

دل و دین در خم گیسوی بتی رفت که رفت

خرقه و سبحه بجام می و زنار بماند

۶

راز عشق تو که از خلق نهان می‌کردم

گشت افسانه و بر هر سربازار بماند

۷

بند‌ها را همه دل پازد و چون باد گذشت

جز به بند تو که افتاد و گرفتار بماند

۸

خانه دل زغمت زیر و زبر گشت و در آن

نیست جز نقش تو چیزی که بدیوار بماند

۹

ما نه مستیم به تنها که یکی در همه شهر

ناظری نیست که با چشم تو هشیار بماند

۱۰

داشت عذری که نرفته است ز کوی تو صفی

رفتش از پیش چنان پا که ز رفتار بماند

تصاویر و صوت

دیوان صفی علیشاه، امیرکبیر، 1336 - میرزا حسن صفی علیشاه اصفهانی - تصویر ۴۹

نظرات