صفی علیشاه

صفی علیشاه

شمارهٔ ۴۳

۱

از چشم تو ما مست و ز لعل تو بجوشیم

با ساغر و می‌رسته ز خود رفته زهوشیم

۲

تا چشم کی این سو کنی از دل همه چشمیم

تا حکم چه بر لب دهی از جان همه گوشیم

۳

از شیوه لعلت همه سر باده پرستیم

از گردش چشمت همه دم خانه بدوشیم

۴

از چشم تو است ار همه با جان پی‌‌جنگیم

و زلعل تو است ار همه با دل بخروشیم

۵

ز آن حال که از چشم تو دیدیم خرابیم

ز آن جام که از لعل تو خوردیم خموشیم

۶

از چشم تو آواره ز ادوار سپهریم

با لعل تو مستغنی از الهام سروشیم

۷

واعظ مدران چشم که ماگوش بچنگیم

زاهد چه زنی نیش که پرورده نوشیم

۸

از گوشه چشمی همه میخانه نشینیم

و ز جرعه لعلی همه سجاده فروشیم

۹

چون چشم بپوشد همه ساعی بخطائیم

چون لب بگشاید همه بیجان چو نقوشیم

۱۰

در میکده منظور صفی الحق از آنیم

کز شیخ گریزان چو طیوری ز وحشیم

تصاویر و صوت

دیوان صفی علیشاه، امیرکبیر، 1336 - میرزا حسن صفی علیشاه اصفهانی - تصویر ۶۸

نظرات