صفی علیشاه

صفی علیشاه

شمارهٔ ۵۱

۱

این کمر جانا که تنگ از بهر نیرو بسته‌ای

دست هیچ اندیشه نگشاید که نیکو بسته‌ای

۲

بر نثارت جان ما باشد بکف محتاج نیست

آن خیالی کز اشارتهای ابرو بسته‌ای

۳

از کمانداری ابرو و ز کمین‌گیری خال

راه و رفتار و سکون بر ترک هندو بسته‌ای

۴

گرچه آسان می گشایی بهر حلق ما کمند

حلقه‌ها بینم که بس مشکل بگیسو بسته‌ای

۵

این نباشد سحر کز چشمت دگرگون گشت حال

تا گشائی لب بافسون چشم جادو بسته‌ای

۶

از میانت در شگفتم معجز است آن یا طلسم

یک جهان را جان بوهم آمد که بر مو بسته‌ای

۷

ای صفی بیگانه شو از خویش و بی‌پروا ز خلق

جای غیری نیست با آن دل که با او بسته‌ای

تصاویر و صوت

دیوان صفی علیشاه، امیرکبیر، 1336 - میرزا حسن صفی علیشاه اصفهانی - تصویر ۷۴

نظرات