صفی علیشاه

صفی علیشاه

بخش ۲۳ - خطاب‌ به‌ حضرت‌ مهدی موعود علیه‌ صلوات‌ ﷲ الملک‌ الودود و لطیفه‌ای از ظهور آن سلطان غیب‌ و شهود فرماید

۱

ای شه‌ قیوم قائم‌، بحر جود

ای وجودت‌ موجد غیب‌ و شهود

۲

ای غمت‌ سرمایه‌ سودای عشق‌

پُر ز سودای غمت‌ صحرای عشق‌

۳

ما همه‌ فانی‌ و باقی‌ ذات‌ توست‌

تو چه‌ وجه ‌و این‌ بقاء مرآت‌ توست‌

۴

ای منظم‌ ز انتظامت‌ کار ملک‌

ذات‌ پاکت‌ واحد القهار ملک‌

۵

آفرینش‌ جمله‌ همچون آینه‌

جز تو زین‌ آیینه‌ نبود عاینه‌

۶

آینه‌ گر بی‌شمار و بی‌ حد است‌

جلوه گر در جمله‌ وجه‌ سرمد است‌

۷

هر دلی‌ کآن شد به‌ نور حق‌ بصیر

بود از عون تو ای حی ‌قدیر

۸

گشت‌ عونت‌، قفل‌ قلبش‌ را کلید

قفل‌ ما را هم‌ کلیدی، ای مجید

۹

تا که‌ یکجا چشم‌ قلبم‌ وا شود

بر فروغ‌ طلعتت‌ بینا شود

۱۰

روی تو مرآت‌ ذات‌ اقدم است‌

پنجه‌ات‌ مشکل‌ گشای عالم‌ است‌

۱۱

ای مبرّا از حیات‌ و از ممات‌

وی معرّا از حدود و از جهات‌

۱۲

ای به‌ کل‌ّ ماسوا علمت‌ محیط‌

هم‌ مرکب‌ غرق بحرت‌ هم‌ بسیط‌

۱۳

ای نهان از دیده و پیدا به‌ دل

ای به‌ پیدایی‌ وجودت‌ مستقل‌

۱۴

نی‌ نِه‌ای مستور هم‌ از چشم‌ سر

در حقیقت‌ نزد ارباب‌ بصر

۱۵

کی‌ شوی پنهان تو ای جان جهان

جز ز چشم‌ غافلان بد گمان

۱۶

غافل‌ آن باشد که‌ نبود هیچ‌ نور

در دل بی‌حاصل‌ او از حضور

۱۷

آنکه‌ شد عارف‌ به‌ نور باهرت‌

هر کجا بیند عیان و حاضرت‌

۱۸

مرحبا ای شاه جان افزای ما

ای به‌ هر جا حاضر و پیدای ما

۱۹

من‌ که‌ باشم‌ تا که‌ بگشایم‌ زبان

در حضورت‌ که‌ عیانی‌ یا نهان

۲۰

چون به‌ هر حالم‌ تویی‌ مولا و یار

بر تو کردم کار خود را واگذار

۲۱

جان من‌ باشد به‌ جرم خود مُقِر

اَنت‌ ربّی‌ اَنت‌ حسبی‌ فانتصر

تصاویر و صوت

زبده الاسرار - حاج میرزا حسن صفی علیشاه - تصویر ۹۲

نظرات