صفی علیشاه

صفی علیشاه

بخش ۶۲ - درمکالمه‌ آن حضرت‌ با علیا جناب‌ سکینه‌ خاتون و بیان آنکه‌ تولای به‌ ولی‌ِّ وقت‌ تولای به‌ حق‌ است‌

۱

شد سکینه‌ دامنش‌ را برگرفت‌

داستان عاشقی‌ از سر گرفت‌

۲

کای پدر داری دگر عزم کجا

دل ز ما بگرفته‌ای دیگر چرا

۳

مر ز ما ظاهر خطایی‌ دیده ای

که‌ دل از ما بی‌کسان ببریده ای

۴

گفت‌ شه ‌، دارم هوای کوی دوست‌

آنکه‌ در هر جا نگهدار تو اوست‌

۵

می‌روم گر من‌ خدا یار شماست‌

ظاهر و باطن‌ نگهدار شماست‌

۶

مر علی‌(ع) شد بر شما شاه و امیر

با علی‌(ع) همراه خواهی‌ شد اسیر

۷

در اسیری او شما را یاور است‌

تا به‌ مقصد رهنما و رهبر است‌

۸

چون علی‌ شد رهنما ای نور عین‌

می‌رساند عنقریبت‌ بر حسین‌(ع)

۹

این‌ بگفت‌ و تاخت‌ در میدان سمند

من‌ چه‌ گویم‌ زین‌ پس‌ آمد نطق‌ بند

۱۰

عقل‌ شد بس‌ تنگ‌ میدان سخن‌

گشته‌ ویلان در بیابان سخن‌

تصاویر و صوت

زبده الاسرار - حاج میرزا حسن صفی علیشاه - تصویر ۳۴۱

نظرات