
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۱۱۶
۱
دلبرا نرا همه سخت است دل و پیمان سست
یا که ای سنگدل این قاعده در مذهب تست
۲
هیچ پیکان ز کمانخانهٔ ابروت نجست
تا که اول دل زاری هدف خویس نجست
۳
که سر خوان غم عشق تو ایدوست نشست
کاولین مرتبه از هستی خود دست نشست
۴
گر دلی را چو دل من فلک سفله نخست
چه کنم این شده تقدیر من از روز نخست
۵
در جهان هیچکس از قید غم و غصه نرست
بیغمی هست گیاهی که در این باغ نرست
۶
ایندرست استکه حق در دل بشکسته درست
کز شکست دل بشکسته شود کار درست
۷
آفرین بر تو صغیرا دگر این قاعده چیست
که چنین طبع تواش کرد بیان چابک و چست
نظرات