صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۱۳۱

۱

هر که بدید از تو این فراخته قامت

گفت که یاران قیام کرده قیامت

۲

پیش تو سرو سهی ز پای درافتد

زانکه ندارد توان و تاب اقامت

۳

جز روش عشق و کار باده پرستی

آخر هر کار حسرتست و ندامت

۴

پا به سر جان نه و در آبره عشق

ورنه سر خویش گیر و راه سلامت

۵

همچو دهانت ز حسرت لبت ای شوخ

هیچ ز من جز سخن نمانده علامت

۶

هست ز چشم و لب تو آنچه بعالم

قصه ز سحر است و داستان ز کرامت

۷

ختم به نام تو دلبری بود و هم

ختم به نام ولی عصر‌ام امامت

۸

آنکه بحق قائمست و عالم هستی

نیست مگر ظل آن فراخته قامت

۹

بخت خدا داده چیست اینکه خدا کرد

خط غلامیش بر صغیر کرامت

تصاویر و صوت

نظرات