
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۱۴۳
۱
با ما مگو که دیر کجا و حرم کجاست
ما آب و گل پرست نییم آن صنم کجاست
۲
هان بس مکن بطوف حرم ز آب و گل برآی
رو ز اهل دل بپرس که صاحب حرم کجاست
۳
زنگ حدوث ز آینهٔ دل کنی چو پاک
یابی که جلوه گاه جمال قدم کجاست
۴
دایم دمد به صور سرافیل عشق دم
خوابند عالمی همه بیدار دم کجاست
۵
گردند تا که ثابت و سیار بنده اش
در کوی عشق یک دل ثابت قدم کجاست
۶
تا بیش و کم شوند غلام طبیعتش
وارستهٔی ز کشمکش بیش و کم کجاست
۷
حرفی شنیدم از دهن یار و یافتم
خود مصدر حدیث وجود و عدم کجاست
۸
دانی دهان شیشه چه گوید بگوش جام
گوید سراغ گیر زمستان که جم کجاست
۹
هر جا روم غمم بدل افزون شود صغیر
آنجا که دل رها شود از قید غم کجاست
نظرات