
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۱۵۰
۱
نی همین از خود براه یار میباید گذشت
کز دو عالم در رهش یکبار میباید گذشت
۲
گر حقیقت عاشقی بر هر دو عالم پای زن
یار اگر میجویی از اغیار میباید گذشت
۳
سبحه و زنار باشد هر دو سد راه عشق
لاجرم از سبحه و زنار میباید گذشت
۴
عشق را راهیست ناهموار و این باشد عجب
کز سر از این راه ناهموار میباید گذشت
۵
گر نهی پا در طریق عاشقی زاهد بدان
اولین گام از سر و دستار میباید گذشت
۶
خاک شد بس استخوان ها زیر دیوار هوس
با شتاب از پای این دیوار میباید گذشت
۷
اندک و بسیار اینعالم همه رنج است و غم
اندک اندک زاندک و بسیار میباید گذشت
۸
چیست دانی توشهٔ عقبی صغیرا از صراط
با ولای حیدر کرار میباید گذشت
نظرات