صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۱۵۲

۱

خرم کسی که کام ز بخت جوان گرفت

یعنی به صدق دامن پیر مغان گرفت

۲

بردم چو نام عشق سرا پا بسوختم

چون شمع کاتشش بوجود از زبان گرفت

۳

خوبان دهند بوسه و گیرند جان بها

نازم بدان حریف که این داد و آن گرفت

۴

کارم فتاد تا چو کمر با میان یار

از هر کنار غصه مرا در میان گرفت

۵

زلفش گرفت جا برخ و من بحیرتم

کاین کافر از برای چه جا در جنان گرفت

۶

تا بعد از این چه آیدم ای دوستان بپیش

حالی که عشق از کف عقلم عنان گرفت

۷

هرکس که چون صغیر بحیدر پناه برد

از هر بلا و حادثه خط‌ام ان گرفت

۸

آنکو سپرد خط غلامی به مرتضی

سر خط رستگاری کون و مکان کرفت

۹

شاه نجف که بنده ای از بندگان او

باج شرف ز تاجوران جهان گرفت

۱۰

رفعت از آستانهٔ آن شه طلب که عرش

این رفعتی که دارد از آن آستان گرفت

تصاویر و صوت

نظرات