
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۱۶۲
۱
بگو به آنکه موفق بحسن تدبیر است
بخود مناز که این هم بحکم تقدیر است
۲
بلی اگر نه به تقدیر بسته سیرام ور
بگو که چیست ز تدبیرها عنان گیر است
۳
بس اتفاق فتد اینکه با تمام قوا
فلان امیر جهان را به فکر تسخیر است
۴
هنوز تیر مرادش نرفته سوی هدف
که از کمان فلک خود نشانهٔ تیر است
۵
بسا شده است که شه خفته شب بروی سریر
علی الصباح بزندان و زیر زنجیر است
۶
به پیل پشه و بر شیر مور چیره شود
در این بیان سخن افزون ز حد تقدیر است
۷
اگر ارادهٔ خالق نباشد اندر کار
بگو اراده مخلوق را چه تأثیر است
۸
به غیر بندگی حق که نیمه مختاریست
بدست بنده کدام اختیار و تدبیر است
۹
خدا مصور و مخلوق عالمی تصویر
صغیر مات مصور ز حسن تصویر است
نظرات