
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۱۷۳
۱
گر از دل نیمه شب آهی برآید
غم دیرینهٔ آن دل سرآید
۲
سحرگاهی کریمی را گدائی
اگر بهر گدایی بر در آید
۳
کریم البته بگشاید بر او در
مسلم حاجت سائل برآید
۴
کریما قادرا پروردگارا
ز تو نومیدیم کی باور آید
۵
کریمی چون تو شب کی راند از در
گدایی را که با چشم تر آید
۶
صغیر آن خوش بود روزش که شبها
بر این درگه بحال مضطر آید
۷
مده صبر وام ید از کف که آخر
ظفر از حق مدد از حیدر آید
نظرات