صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۱۸۴

۱

نالیدن مهجوران سوز دگری دارد

حرفی که ز دل خیزد بر دل اثری دارد

۲

گویند نیارد زد کس با تو می‌گلگون

ممکن بود این‌ام ا خون جگری دارد

۳

حال دل من میپرس از ناوک مژگانت

چون می‌گذرد بروی از آن خبری دارد

۴

هر جا که دلی باشد از عشق تو مینالد

این برق بهر خرمن گویی شرری دارد

۵

عشق ارنه فسون سازد گوید که زلیخا را

یعقوب دل آزرده زیبا پسری دارد

۶

پنهان نتوانم کرد این عشق و جنون دیگر

خواهد بظهور آرد هر کس هنری دارد

۷

بنیاد غم و شادی بس دیر نمی پاید

هر صبح ز پی شامی هر شب سحری دارد

۸

هین پیشه بد مگزین هان ریشهٔ بدمنشان

هر کرده مکافاتی هر کشته بری دارد

۹

بایست صغیر انسان پوید ره حق ورنه

این جنبش حیوانی هر جانوری دارد

تصاویر و صوت

نظرات