
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۱۸۸
۱
هزار بار به خون جگر طهارت کرد
که تا جمال تو را چشم من زیارت کرد
۲
چه فتنهای تو ندانم که چشمت از مردم
به غمزه دین و دل و عقل و هوش غارت کرد
۳
بگفتمش به کجا اهل دل سجود آرند
به ابروان چو محراب خود اشارت کرد
۴
بگفت عاقبتت میکشم به خون یارب
غمش مباد که شادم از این بشارت کرد
۵
مقام قرب خدا یافت همچو ابراهیم
کسی که کعبهٔ ویران دل عمارت کرد
۶
اگر صغیر کبیرانه می خورد نه عجب
که جا به میکدهٔ عشق در صغارت کرد
نظرات