صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۱۸۹

۱

هر چند دانمت مهر ای نازنین نباشد

اما روا به عاشق پیوسته کین نباشد

۲

هر کس نکرد قبله محراب ابرویت را

شک نیست اینچنین کس اهل یقین نباشد

۳

چشمت که خواند آهو آهو نه شیر گیرد

زلفت که گفت نافه در نافه چین نباشد

۴

ریزد همی کلامت شهدی به کام جان ها

حقا که این حلاوت در انگبین نباشد

۵

با لعل روح بخشت کوثر طمع ندارم

با عارض تو کارم با حور و عین نباشد

۶

بادا حرام بر من دیدار روی خوبان

از حسن اگر مرادم حسن آفرین نباشد

۷

با ما مشو مصاحب گر اهل عقل و دینی

در کوی عشق صحبت از عقل و دین نباشد

۸

گر جای باده ساقی ریزد بساغرم خون

نوشم بجان که دانم قسمت جز این نباشد

۹

از چیست می‌کند جای اندر خزینهٔ دل

گر گفته ات صغیرا در ثمین نباشد

تصاویر و صوت

نظرات