
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۱۹۱
۱
خواجه را گوی که از زیر زمین یاد کند
اینهمه روی زمین بهر که آباد کند
۲
دل ویران شدهٔی را کند ار کس تعمیر
هست بهتر ز دو صد خانه که بنیاد کند
۳
هر که خواهد دلش از قید غم آزاد شود
بایدش تا دلی از قید غم آزاد کند
۴
هیچ دانی چمن از چیست چنین خرم و شاد
بهر آنست که دلهای حزین شاد کند
۵
ایکه تلخی کسانخواهی و شیرینی خویش
باخبر شو که فلک با تو چو فرهاد کند
۶
خم نگردد قدش از بار ملامت چون تاک
راستی پیشهٔ خود هر که چو شمشاد کند
۷
آنکه از مال کسان خانه بیاراست صغیر
چون چراغیست که روشن بره باد کند
نظرات