
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۲۱۲
۱
مدد ز چشم پر آبم سحاب میخواهد
مگر خدای جهان را خراب میخواهد
۲
فشاندهام بدل خویش تخم مهر و وفا
نگریم از چه که اینکشته آب میخواهد
۳
نقاب بسته یرخ یار بهر شورش خلق
وگر نه روی نکو کی نقاب میخواهد
۴
بقد و کاکل او گو بیا مشاهده کن
فراز سر و کس ار مشگ ناب میخواهد
۵
کمان ابروی او گو ببین کس ار بجهان
نشان ز تیغ کج بوتراب میخواهد
۶
خراب کن همه عضوم بغیر حلقه چشم
چرا که توسن نازت رکاب میخواهد
۷
فدای حلقه چشم خمارت ای ساقی
از این پیاله دل من شراب میخواهد
۸
به پختگی همه را جستم از کتابی می
هر آنچه زاهد خام از کتاب میخواهد
۹
اگر همیشه خرابیم ما چه جای سخن
که پیر میکده ما را خراب میخواهد
۱۰
صغیر اگر طلبد مهر یار این نه عجب
که ذره پروری از آفتاب میخواهد
نظرات