
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۲۴۱
۱
خدا را جمع نتوان با هوا کرد
یکی از این دو را باید رها کرد
۲
ولی ترک خدا کردن محالست
که هر کس کرد خود را مبتلا کرد
۳
به ملک عافیت ره برد آنکو
به دانایی حذر زین ابتلا کرد
۴
خنک آنکو به توفیق خدایی
خدا بگرفت و ترک هر هوا کرد
۵
زهی دانای رند با کفایت
که بر حد کفایت اکتفا کرد
۶
خد ا زآنکس رضا باشد که خود را
به تقدیر خدای خود رضا کرد
۷
رضا دادند مردان هر قضا را
بلی کس پنجه نتوان با قضا کرد
۸
تو بستی عهد با حق بندگی را
بعهد ای بنده میباید وفا کرد
۹
اگر خود بنده هستی بنده آخر
به کار خواجه کی چون و چرا کرد
۱۰
الا ای همنشین مطلب نگهدار
صغیرت حق صحبت را ادا کرد
نظرات