
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۲۵۲
۱
دل نیست هر آندل که دلارام ندارد
بی روی دلارام دل آرام ندارد
۲
هر کار ز آغاز به انجام توان برد
عشق است که آغاز وی انجام ندارد
۳
یک خاصیت عشق همین است که عاشق
هیچ آگهی از گردش ایام ندارد
۴
گفتند بمجنون بنما خانهٔ خود گفت
آن خانه که دیوار و در و بام ندارد
۵
افتاد بدام سر زلفش دل و گفتم
این مرغ رهایی دگر از دام ندارد
۶
پیغام بدان شوخ فرستادهام اما
ترسم که مرا گوش به پیغام ندارد
۷
تنها نه صغیر است هوادار وصالش
آنکو که به دل این طمع خام ندارد
نظرات