
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۲۵۹
۱
زان فرقه بپرهیز که پرهیز ندارند
زان طایفه بگریز که تمییز ندارند
۲
مردم بفشارند ز ناداری انصاف
یک چیز ندارند و همه چیز ندارند
۳
نیک ار نگری چارهٔ بیچارگی خلق
رحم است که اندر حق خود نیز ندارند
۴
هنگام مصائب به تسلای دل هم
جز حرف غم افزای غم انگیز ندارند
۵
آهنگ حق این مردم غافل ز حق امروز
جز از گلوی مرغ شب آویز ندارند
۶
روز همه همچون شب دیجور سیاه است
چون حرمت مردان سحرخیز ندارند
۷
اصلاح فسادی نکنند از هم و برعکس
در کار هم از مفسده پرهیز ندارند
۸
بنیوش صغیرا سخن اهل صفا را
کاین سلسله حرف غرض آمیز ندارند
نظرات