
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۲۶۳
۱
یاران ره عشق منزل ندارد
این بحر مواج ساحل ندارد
۲
تخم غم عشق در مزرع دل
جز درد و محنت حاصل ندارد
۳
عشق است کاری مشکل که عالم
کاری بدینسان مشکل ندارد
۴
باری که حملش ناید ز گردون
جز ما ضعیفان حامل ندارد
۵
چون ما نباشیم مجنون که لیلی
غیر از دل ما محمل ندارد
۶
چون ما نگردیم پروانه کان شمع
جز مجلس ما محفل ندارد
۷
مقتول عشق است خود قاتل خود
این کشته در حشر قاتل ندارد
۸
هر کس نبندد بر دلبری دل
یا آدمی نیست یا دل ندارد
۹
با چشم حق بین نقش جهان بین
این نقش حق است باطل ندارد
۱۰
جان صغیر است بینای جانان
از دیدهای کان حایل ندارد
نظرات
مسعود کلانتری
احمد نقیب زاده