
صغیر اصفهانی
شمارهٔ ۲۷
۱
جز می کشیدن حاصلی کو گردش ایام را
ساقی بنازم دست تو در گردش آور جام را
۲
دانی چرا زاهد نبرد از می کشیدن بهرهای
ز آغاز میپنداشت بد اینکار نیک انجام را
۳
مغبچه یی از میکده آید اگر در مدرسه
چون خم میآرد بجوش این زاهدان خام را
۴
بر من شبی پیر مغان بنمود جامی مرحمت
کز مستیش دادم ز کف هم ننگرا هم نام را
۵
منمای بر من زاهدا این سبحهٔ صد دانه ات
من مرغ نادان نیستم برچین ز ره این دام را
۶
دین و دل خود باختم بر روی و موی دلبری
کز موی و رو طرح افکند هم کفر و هم اسلام را
۷
آن عام کالانعام را خواهی شناسی بازبین
آن کو بهمره میبرد در بزم خاصان عام را
۸
سازد صغیر از حق طلب رسم حیا شرط ادب
تا حق حرمت وانهد رندان درد آشام را
نظرات