صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۲۷۰

۱

یار عاشق‌کش ما دوش به صد عشوه و ناز

گفت با زمرهٔ عشاق که آرید نیاز

۲

باری ای عاشق بیچاره مرو جز به نشیب

که به دامان وصالش نرسد دست فراز

۳

عشق پروانه بنازم که به دلخواهی شمع

ترک جان کرده و از شوق به سوز است و گداز

۴

صورت از دست بنه سیرت محمود بیار

تا شوی مقبل محمود حقیقی چو ایاز

۵

کاهلی گر نخوری باده که بهر همه کس

پیر میخانه کریم است و در میکده باز

۶

آن زمانی که رسد سِرّ حقیقت به ظهور

ای بس افسوس که بیهوده خورند اهل مجاز

۷

رند باش و هنر‌ آموز ز رندان قدیم

تا بری گوی هنر از فلک شعبده‌باز

۸

ای صغیرا ز برت این رخت ریا بیرون کن

آستین تو بود کوته و دست تو دراز

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
عارف
۱۴۰۲/۱۲/۲۰ - ۰۳:۵۹:۱۵
سلام. در بیت هفتم اشتباه تایپی را اصلاح فرمایید:هنر آموز