صغیر اصفهانی

صغیر اصفهانی

شمارهٔ ۲۸۳

۱

گر کنم از برگ گل اندیشهٔ پیراهنش

ترسم آسیبی رسد ز اندیشهٔ من بر تنش

۲

از پریشانی بزلفش دارم ار نسبت چه سود

کاش میبودی چو زلفش دستم اندر گردنش

۳

خاک راهش گشته‌ام شاید نهد پا بر سرم

او همی ترسد زمن گردی رسد بر دامنش

۴

تا بتیر غمزه‌ام کرد آن کمان ابرو نشان

شد یقینم هست چشم التفاتی با منش

۵

گر براندازد نقاب از چهره آن یار عزیز

صد چو یوسف خوشه چین باشند گرد خرمنش

۶

عاشقانش را ز رخ آن شهسوار ماهرو

مات سازد تا نگیرد کس عنان توسنش

۷

با همه شیری اسیر چشم او گشتم صغیر

الحذر از نیروی آن آهوی شیرافکنش

تصاویر و صوت

نظرات